راه روی تاریک Dark Corridor ممر مظلم
راه رویی با تاریکی بسیار.
راهرویی بی انتها بی انتها از ترس.میخوام داستان زندگی خودم را برایتون تعریف کنم.
سلام اسم من است جکسون.رفتارم؟خوب بهتره از رفتارم براتون نگم چون بعد جور میرید تو حس.
از دور صدای دوستم مایکل را میشنوم پس به سویش میدوم.جلویش می ایستم وبقلش میکنم ومگویم:«
مایکل این همه وقت کجا بودی دلم برات تنگ شده بود.»
مایکل جواب من را نداد وبا صورتی خشمگین از من رد شد وبا دختر به اسم گون دست داد ولی باهاش بگو بخند نکرد.
با عصبانیت فراروان در کشوی خود را باز کرد وچاقوی بزرگی را از تو کیف خودش در آورد وبه اولین دختر که رسید با چاقو او را زخمی کرد.
با سرعت تمام به طرف من حمله کرد ومن از ترس نیز به آن طرف راهرو دویدو از سر پیچ راهرو گذشتم ولی با تعجب به معلم های که در دستهایشان یک چاقوی خونین بود یک دیوار را تشکیل داده بودند.
آمدم از راهی که به اینجا آمدم برگدم امّا پشت سرم مایکل را دیدم که با لبخندی شیطانی به من گفت:«
چی شده جکسون چی شده داری میلرزی الان من بعد از چند روز از اون دفتر لعنتی بیرون اودم و میتونم هرچی آدم رو زمین است را به قتل برسونم حتی تو جکسون.و باید این را هم بگویم که دیگر مایکلی وجود ندارد.»
فکر میکنید ترس در وجودم پددار شد نه کاملا در حال اشتباهید زیرا این ها همه در گیر شیاطین کثیف هستند ومیدونید کار پدر من چیه فکر کنم حدس زده باشید بله او یک جن گیر است پس من هم باید از این شیاطین در چند هفته ببینم.
کتاب مقدس جن گیر هارا بالا آوردم و وردی را که انسان هارا از گیر شیاطین در بیاورد.
که پرسلاف اِگاف تو می شلا تیو
...............این داستان ادامه دارد........................................
Confront the darkness too .
Timeless Timeless corridor of fear. Brighton I am going to tell my life story .
Hi my name is Jackson. Behavior ? Well, better than you Ngm behavior because you feel after you die together .
So far I have heard the voice of my friend Michael 've Mydvm . Stopped Vbqlsh I stand Vmgvym "
Where have you been all this time I miss you , Michael . "
Michael said if I was not angry with me , but he was ruled out with a girl in the name of diversity laugh , tell him not.
Angrily, he opened his drawer face on the big Vchaqvy you took her suitcase and was the first girl who wound his knife .
I came here from way behind Michael Brgdm but saw a sinister smile to me, "
Jackson what happened , I got a few days of shaking off that damn book and I Oedema out what someone is killing off the blow , even for you Jackson. , And have to say that the Michael , there is . "
Exorcist Bible Hara Hara man threw up and put the demons of the dream catcher .
Prslaf Agaf Shla that you Theo
The story continues ............... ............................... .........
مواجهة الظلام أیضا.
ممر الخالدة الخالدة من الخوف. برایتون وانا ذاهب لاقول قصة حیاتی.
مرحبا اسمی جاکسون. السلوک؟ حسنا، أفضل مما کنت السلوک NGM لأنک تشعر بعد ان نموت معا.
حتى الآن لقد سمعت صوت صدیقی Michael've Mydvm. متوقف Vbqlsh أقف Vmgvym "
أین کنت کل هذا الوقت اشتقت لک، مایکل ".
بغضب، وقال انه فتح درج وجه له على Vchaqvy کبیرة کنت أخذت حقیبتها وکانت أول فتاة الذین الجرح سکینه.
لقد جئت إلى هنا من الطریق وراء مایکل Brgdm ولکن رأیت ابتسامة شریرة بالنسبة لی، "
ألقى طارد الأرواح الشریرة الکتاب المقدس هارا هارا الرجل حتى وضعت الشیاطین من الماسک حلم.
Prslaf Agaf Shla التی ثیو
القصة لا تزال .............................................. ............